در فرهنگ اسلامی، پس از توجه به ضرورت وجود زمامدار برای جامعه، هیچ کس به خودی خود حق چنین امری را ندارد، جز خداوند متعال که تمام شئون هستی آدمی از اوست و همین امر اقتضا می کند که انسان مطیع اوامر و نواهی او باشد. حال اگر او ما را به تبعیت از شخص یا گروهی خاص فرا خواند، ما نیز اطاعت می کنیم و اگر برای زمامدار شرایطی را بیان کرد و تعیین شخص او را از بین حائزین شرایط بر عهده ما گذارد، باز مطیع او خواهیم بود. مسلمانان از گذشته تا حال اعتقاد داشته اند که خداوند متعال زمامداری امت اسلام را به شخص رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) سپرده و سپس به اعتقاد پیروان مکتب اهل بیت(علیهم السلام) این امر به امامان معصوم(علیهم السلام) منتقل شده است." (هادوی تهرانی، مهدی، ولایت و دیانت، ص 59) "از دیدگاه شیعه، ولایت فقیه در عصر غیبت، ادامه ولایت امامان معصوم(علیهم السلام) است، همان گونه که ولایت آنها در امتداد ولایت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) قرار دارد و حاصل آن، اعتقاد به این نکته است که در رأس جامعه اسلامی و در مقام مدیریت کلان آن باید یک اسلام شناس قرار گیرد که اگر معصوم(علیه السلام) حضور داشت، شخص او و اگر نبود، فقیهان این مسئولیت را بر عهده خواهند داشت."
مهم ترین رکن نظام که دشمن نشانه رفته و درصدد تضعیف آن است رکن رکین ولایت فقیه است.طبق نظریه فوکویامادر نشست شیعه شناسی در اورشلیم، شیعه به مانند پرنده ای که دو بال دارد.بال سرخ که عاشورا وشهادت طلبی است وبال سبز که مهدویت وانتظاراست وزرهی دارد به نام ولایت فقیه که برای ضربه زدن به شیعه، ابتدا باید به ولایت فقیه ضربه واردکنیم.
اینکه گفته می شود ولی فقیه (امام خمینی یا امام خامنهای) نائب امام زمان هستند، مبتنی بر ادله ولایت فقیه در دیدگاه فقهاست؛ منظور نیابت عام است، نه نیابت خاص .بنا بر این اثبات نیابت ولی فقیه مبتنی بر اثبات ادله ولی فقیه است که در ذیل خواهد آمد.